Vihan

فارسی ششم.

عنوان: دوستی فراموش‌شده نیکا و هلیا بهترین دوستان دنیا بودند، اما زمان آن‌ها را از هم جدا کرد. سال‌ها بعد، نیکا در پارک قدیمی با هلیا روبرو شد. نیکا گفت: 'یادت هست که خوراکی‌هایمان را تقسیم می‌کردیم؟' هلیا خندید و گفت: 'آری، و تو بیشتر می‌خوردی!' هلیا گفت: 'آماده‌ای به کافه برویم و یک بستنی بخوریم؟' نیکا لبخند زد و گفت: 'بله، به یاد تمام بستنی‌هایی که قول داده بودم و نخریدم!' دوست داشتی؟ اگر بخواهید حتی داستان‌های مورد نظر شما را هم می‌گذارم و حتی با زبان‌های دیگر. دلیل کوتاه کردن داستان‌ها این

جواب ها

جواب معرکه

افرین عزیزم خیلی قشنگه خیلی نویسنده خوبی هستی و در اینده بهترین میشی انشالله رو من حساب کن همیشه حمایتت میکنم 💝🌹🥹💙عالیه. فقط اگه میشه ممنون میشم راجع به کیپاپ هم داستان بنویسی و بزاری میام میخونم و کلی حمایتت میکنم قول میدم مرسی. اگه میشه توش جونگ کوک بی تی اس هم باشه ممنون مرسی ازت عزیزم 🌼🌼

جواب معرکه

Rahil Dehghani

فارسی ششم

سلام عزیزم داستانت زیبا بود واقعا و اگر همینطوری ادامه بدی در آینده نویسنده میشی من از 10 به داستانت 9 میدم همه چیز عالی بود به جز کوتاهی داستان از این به بعد از نظر من داستات هات را زیاد تر کن گلم

جواب معرکه

Heart hacker

فارسی ششم

واقعا داستانت فوق العاده بود 💫🫶🏻 خیلی از خوندنش لذت بردم 😉 فالو هم شدی عزیزم😗 یادت نره باز هم از این داستان های خوشگلت بنویسی🫶🏻💯

سوالات مشابه

Ad image

جمع‌بندی شب امتحان فیلیمومدرسه

ویژه اول تا دوازدهم

ثبت نام